وقتی در مورد کار صحبت می کردیم یک جمله بود با این معنی که کار باعث می شود استعدادهای خودمان را پیدا کنیم. در مورد فراغت هم می شود همین را گفت، فراغت و تفریح، جای پیدا شدن استعداد ها و شکوفا شدن توانمندی های ماست.
ما با اثر کار و محتوای اوقات فراغتمان سنجیده می شویم. انگار این دو عنصر است که تصویر ما را برای دیگران می سازد و شخصیت ما و دوستان و روابط مان رو جدا تحت تاثیر قرار می دهد. جالب است که فراغت هم مثل کار، قابل فکر کردن است و درست مثل شغل، زندگی، شخصیت و آینده مان را می سازد.
شاید این جمله از موتزارت را شنیده باشید که می گوید "سکوت بین نت هاست که موسیقی را می سازد." یعنی موسیقی توالی صدا و سکوت است و حالا شاید بتوان گفت کار و فراغت است که زندگی را می سازد و فقط اگر به یک کدام بپردازیم تبدیل به یک خط صاف یا یک صدای گوش خراش می شویم.
اگر بخواهیم در مورد تاریخ تفریح صحبت کنیم باید برگردیم به دوران انقلاب صنعتی که فراغت و تفریح یک ماهیت مستقل پیدا کرد و در زندگی آدم ها تعریف شد. نه به این معنی که قبل از جامعه سرمایه داری آدم ها سرگرمی نداشتند. داشتند؛ آن هم به شکل آیین ها و جشن های عمومی که همه دورهم جمع می شدند، با هم بازی می کردند، مسابقه می دادند، رقص های دسته جمعی داشتند و هنرهایی را یاد می گرفتند که برای طبقه اجتماعی شان لازم بوده، فراغت در آن دوران یک فعالیت مولد محسوب می شد. ضمن اینکه ارتباطات اهمیت داشت و خیلی از وقت آزاد آدم ها صرف ارتباط خانوادگی شان می شد هم نشینی ها و دورهمی ها. شاید با این توضیح کمی تفاوت تفریح کردن ما با دوره های قبلی زندگی بشر شفاف تر شده باشد.
همان طور که کار کردن به معنی اشتغال، زحمت دارد، تفریح کردن هم یک وقت هایی زحمت دارد، ولی زحمت این کجا و زحمت آن کجا!
بریم سراغ تفاوت کار و فراغت. ما کار را معادل یک سری فعالیت می دانیم که هدفش درآمد داشتن است و البته نتایجی غیر از درآمد هم برایمان دارد. حالا سوال این است: فراغت یعنی بی فعالیتی؟ قطعا نه. در فراغت هم فعالیت های زیادی هست که حتی ممکن است مثلا از نظر جسمی ما را بیشتر خسته کند. مثل وقتی که یک روز تعطیل برویم کوه.
اگر بخواهیم فراغت را دسته بندی کنیم می توانیم بگوییم: دسته اول زمان هایی که بعد از کار است و اوقات فراغت روزانه ما را تشکیل می دهد، دسته دوم تعطیلات آخر هر هفته و دسته سوم تعطیلی های طولانی تر که در طول سال ممکن است چند بار تکرار شوند و برایش برنامه ریزی هایی می کنیم.
با توجه به زمانی که فراغت داریم کارهای مختلفی انجام می دهیم. مثلا در ساعت های فراغت روزانه کارهایی می کنیم که اصطلاحا خستگی مان در برود . این به معنی استراحت کامل نیست. حتی می تواند خواندن یک داستان جالب باشد، موسیقی گوش دادن باشد، یا حتی قدم زدن با یک دوست خوب.
دسته دوم کارهای خلاقانه ای است که خارج از وظیفه مان انجام می دهیم. مثلا ممکن است شیرینی بپزیم، که کلی زحمت و دردسر و حتی استرس دارد ولی برای کسی که شیرینی پزی دوست دارد یک تفریح است! سفالگری، یادگرفتن یه ساز، ورزش و این جور کارها که اگر در قبال دستمزد یا برای هدف اقتصادی باشد شغل به حساب می آید! و دسته سوم کارهایی که مداوم نیست، مثل یک سفر چند روزه.
بنابراین وقتی به کاری اشتغال نداریم ممکن است در حال استراحت باشیم، یک کار مفرح و ساده انجام بدهیم یا از وقت فراغتمان برای یادگرفتن یا انجام دادن یک کار عام المنفعه استفاده کنیم یا برای یک تفریح حسابی برنامه ریزی کنیم. بنابراین زمان های فراغت هم مثل زمان اشتغال کار به پرورش خلاقیت مان کمک می کند.
در بخش دوم پادکست کار و تفریح بیشتر به انواع تفریح در اقوام و ملل مختلف پرداختیم که ممکن است برایتان جالب باشد.
بیشتر گوش کنید: