انتشار کتاب “هفت عادت مردمان موثر ” در بسیاری از نقاط جهان با استقبال بیسابقهای روبهرو شد، به نحوی که ظرف مدت کوتاهی، 4 میلیون نسخه آن به 12 زبان منتشر شد و عنوان پرفروشترین کتاب را در سراسر جهان به خود اختصاص داد و سرانجام به عنوان کتاب مرجع مورد استفاده نویسندگان ومحققان بسیاری قرار گرفت.
مطالب پربار این کتاب سرشار از دانش عملی برای مردمانی است که مایلند کنترل زندگی وکسب وکارخود را بدست گیرند. هفت عادت مورد بحث عبارتند از:
- عامل باشید.
- ذهناً از پایان آغاز کنید.
- ابتدا، امور نخست را قرار دهید.
- برنده-برنده بیندیشید.
- نخست گوش فرا دهید، سپس بخواهید به شما گوش کنند.
- نیروی جمعی ایجاد کنید.
- اره را تیز کنید.
در ادامه مشروح مهم ترین بخش های هفت عادت مردمان موثر را میخوانید:
عادت اول: عامل باشید
همه افراد منتظرند که واقعه رخ دهد یا یک نفر از آنها مراقبت کند. اما افرادی عاملی هستند که راه حل مشکلاتند، نه مشکلات. افرادی که ابتکار عمل را به دست میگیرند تا با رعایت بیوقفه اصول درست هر کاری را که لازم میدانند به انجام برسانند و اوضاع را سر و سامان بخشند.
اما تفاوت میان مثبت اندیشی و عامل بودن این است که با واقعیت روبهرو شویم؛ با واقعیت اوضاع. با شرایط موجود و فرافکنیهای آینده مواجه شدیم منتها با این واقعیت نیز روبهرو شویم که این قدرت را داریم که در برابر اوضاع و شرایط، واکنش مثبت را انتخاب کنیم.
یکی از بهترین راهها برای تشخیص میزان عامل بودن خود، این است که ببینیم وقت و انرژی خود را صرف چه چیزهایی میکنیم. به این ترتیب میتوانیم حلقه نگرانی خود را از حلقه چیزهایی که درباره آنها نگرانی به خصوصی نداریم جدا کنیم و متوجه شویم چه چیزهایی بیرون از اختیارمان قرار دارند و در مورد کدام چیزها میتوانیم کاری انجام دهیم.
عادت دوم: ذهناً از پایان آغاز کنید.
رهبران با کسب و درونی کردن این عادت در خود، همواره از منظری بالاتر به پیشرفت ظاهری امور مینگرند و آن را با مقصدی که در نظر داشتهاند میسنجند تا به مسیری اشتباه نیفتند. نوشتن شعار رسالت امری زمانبر است و نباید برای آن عجله کرد. باید فرصت کافی داد تا همه کسانی که به نحوی درگیر آن هستند در آن مشارکت داشته باشند. چرا که راز تعهد، مشارکت راستین همه افراد است و نوشتن شعار رسالتی که افراد به آن پایبند نباشد کاری عبث است.
چنانچه بتوانید اختیار زندگی خود را به دست گیرید، احساس امنیت درونی میکنید و این باعث ایجاد «ذهنیت فراوانی» در شما میشود. به این ترتیب قابلیت تولید خود را بالا بردهاید. در مقابل کسانی که منشأ احساس امنیت آنها دیگرانند، دارای ذهنیت کمبودند .
۴ عامل امنیت، هدایت، حکمت و قدرت کاملاً به یکدیگر وابسته و دارای اتکای متقابلند. امنیت و هدایت روشن، حکمت می آورند و این حکمت مانند جرقهای قدرت را نمایان میسازد و جهت میشد. با جمع شدن و هماهنگ بودن این چهار عامل نیروی عظیم شخصیتی اصیل، متوازن، و فردی صاحب تمامیتی منسجم آفریده میشود.
عادت سوم : نخست امور نخست را قرار دهید
مردمان موثر به جای مدیریت زمان، به مدیریت خویشتن میپردازند. به جای واکنش نشان دادن به مسایل اضطراری، و به جای اینکه به ضخامت امور نازک بپردازند، به اولویتها و ارجحیتهای خود توجه میکنند. یعنی امورنخست را نخست قرار میدهند. عادت ۳ در واقع آفرینش عینی و فیزیکی است، یعنی درواقع به تحقق درآوردن عادت ۲!
افرادی که به طور موثر مدیریت خویشتن را در پیش میگیرند، نظم زندگیشان ناشی از مدیریت خودشان و کُنش اراده آزاد آنهاست. و این اراده و تمامیت وجود و تعهد و توانایی را دارند که احساسها و حالات خود را تابع آن ارزشها و معیارها سازند. با نگاهی به مدیریت زمانمان میبینیم که وقت خود را صرف دو دسته مسایل میکنیم: امور مهم و امور اضطراری.
امور اضطراری غالباً مرئی و ملموسند. زیرا به ما فشار میآورند و اقدام فوری میطلبند. معمولاً اموری مورد علاقه دیگرانند. درست جلوی روی ما قرار دارند و و اغلب اوقات انجام دادن این امور خوشایند و آسان است گرچه جزو امور مهم نیستند.
حال آنکه امور مهم به نتایج مورد نظر ما مرتبطند. به این مفهوم که اگر مسئلهای مهم باشد، به رسالت و ارزشها و مهمترین هدفهایمان کمک میکند. امور مهم چون اضطراری نیستند، نیاز به ابتکار عمل و عامل بودن افزونتری دارند. اگر به پرورش عادتهای اول و دوم نپرداخته باشیم، به سادگی در دام امور اضطراری خواهیم افتاد و از امور مهم باز میمانیم.
در حقیقت ۴ دسته اصلی از فعالیتها در مدیریت زمان ما وجود دارند:
- امور مهم و اضطراری
- امور مهم و غیر اضطراری
- امور بیاهمیت و اضطراری
- امور بیاهمیت و غیر اضطراری
گروه دوم در واقع دستهای از فعالیها هستند که مردمان موثر بیشترین وقت خود را صرف آن میکنند. فعالیتهای این گروه با اهداف و رسالت ارتباط دارند.
اقدامات گروه اول معمولا بحرانها و مشکلات را تشکیل میدهند و باید بیدرنگ به آنها بپردازیم. چرا که هم مهم هستند و هم اضطراری.
دسته سوم اضطراری هستند ولی اهمیتی در پیشبرد رسالت و اهداف برنامهریزی شده ندارند. هرچند برای دیگران مهم باشند.
در نهایت امور دسته چهارم آمیزهای از همه فعالیتهایی است که نه مهم هستند و نه اضطراری. مجموعه اموری که فقط اتلاف وقت محسوب میشود. کارهایی که تمام روز را به آنها میپردازیم، اما در پایان روز به نظر میرسد که هیچ کاری انجام ندادهایم.
مردمان موثر خود را از فعالیتهای دسته سوم و چهارم برحذر میدارند. زیرا در هر حال مهم نیستند. با بی توجهی به امور دسته دوم، امور دسته اول روز به روز وقت بیشتری از ما خواهد گرفت. برای پرداختن به امور دسته دوم باید از صرف وقت دستههای ۳ و ۴ بکاهیم و به طور خوشایندی ((نه)) بگوییم.
هرگونه فعالیتی در راستای ایجاد روابط عمیق، برنامه ریزی و سازمان دادن، رشد و گسترش مهارتهای شخصی، ورزش، مطالعه عمیق و آموزش مداوم، تماماً در دسته دوم قرار دارند. باید به جای برنامه ریزی روزانه، به برنامه هفتگی، ماهانه و سالانه توجه کنیم. یعنی ابتدا با پرورش عادت ۲ به هدفی مشخص دست یابیم و خواسته خود را در آینده بشناسیم و آنگاه با اولویت دادن به امور، فعالیتهای خود را در راستای آن هدف تنظیم کنیم.
عادت چهارم : برنده / برنده بیاندیشید
مفهوم نگرش «برنده/ برنده» این است که همواره جویای منافع متقابل و دو یا چند جانبه باشید. در عادت چهار، جایی برای رقابت و مقایسه وجود ندارد. با این نگرش، همه کسانی که در یک پروژه یا تصمیمگیری سهیم هستند، احساس مطلوبی خواهند داشت و نسبت به اجرای برنامه احساس تعهد میکنند.
نگرش « برنده/ بازنده» نگرش معطوف به قدرت گرایی است.
نگرش «بازنده/برنده» نیز مختص کسانی است که همواره برای جلب رضایت دیگران و ایجاد محبوبیت در ایشان کوتاه میآیند.
یک نگرش دیگر هم ممکن است و آن « بازنده/بازنده» است. وقتی دو طرف با نگرش برنده/ بازنده، یعنی دو موجود لجوج و مصمم و خودرأی با هم وارد مذاکره بشوند، چنین وضعی پیش خواهد آمد .
به کارگیری نگرش برنده/برنده عادت رهبری است و مستلزم کاربرد همان چهار خصیصه منحصربه فرد انسانی یعنی خودآگاهی، تخیل، شعور و اراده آزاد است. همچنین مستلزم یادگیری متقابل، تأثیرگذاری متقابل و منافع متقابل است.
عادت پنجم :نخست گوش فرا دهید، سپس بخواهید به شما گوش کنند
نخست خودتان وضعیت دیگری را درک کنید، آنگاه بخواهید مورد تفاهم قرار گیرید. این عادت مستقیماً به شیوه ارتباط برمیگردد و کلید ایجاد همدلی و روابط مبتنی بر نگرش برنده/ برنده است. توان آزمایی نگرش برنده/ برنده شیوه گوش دادن است تا بتوانید دریابید طرف مقابل، آن وضعیت را چگونه میبیند .
باید سرشار از احساس امنیت درونی باشید تا بتوانید به سخنان دیگران گوش کنید و نگران به خطر افتادن خود و باورهایتان نباشید. باید آنقدر قابلیت انعطاف داشته باشید تا بتوانید خود را با هر وضعیتی تطبیق دهید. از آنجا که با گوش دادن به دیگران وارد حیطه ناشناخته ای میشویم باید منش خود را بر اساس عادتهای ۳ و۲ و۱ پرورش داده باشیم.
چنانچه به کانون تغییرناپذیر درونتان متصل نباشید امکان دارد با گوش دادن به دیگران عوض شوید و تغییر کنید .
عادت ششم :نیروی جمعی ایجاد کنید
یکی از هنرهای رهبری شناسایی و توجه و ارج نهادن به تفاوتها میان آدم هاست. هنگامی که با احساس امنیت درونی با این تفاوتها در دیگران مواجه شویم میتوانیم آنها را درک کرده و به ایشان احترام بگذاریم. هر چه سطح اعتماد متقابل و همکاری بالاتر رود به کسب نگرش برنده/برنده و درنهایت ایجاد سینرژی نزدیکتر میشویم .
عادت هفتم : اره را تیز کنید
عادت ۷ عبارت است از ایجاد مجال برای بازسازی خویشتن. مابقی ۶ عادت مبتنی بر این عادت است زیرا سایر عادتها را ممکن میسازد. اگر به طور منظم به عادت ۷ بپردازید، خود به خود سایر عادتها را نیز در خویشتن پرورش خواهید داد. عادت ۷ عبارت است از ایجاد تعادل میان چهار بعد وجودی:
- جنبه جسمانی: مراقبت موثر از جسم و توجه شایسته به تن شامل تغذیه درست، استراحت مناسب و ورزش منظم. این امور به دسته دوم فعالیتها که مهماند ولی اضطراری نیستند تعلق دارند و در صورت اهمال در آنها ناچار از فعالیت در دسته اول، یعنی امور اضطراری و مهم میشویم.
- جنبه معنوی: بازسازی بعد معنوی باعث میشود که رهبری زندگیمان را در دست بگیریم. بعد معنوی با ارتباط مستقیمی که به کانون وجودمان دارد، عملاً به عادت ۲ مربوط میشود. با مطالعه مفید و منظم و یا پرداختن به هنر مطلوبمان میتوانیم این بعد را پرورش دهیم.
- جنبه ذهنی: با آموزش ژرف و پیوسته و برنامه ریزی برای مطالعه، ذهن خود را به تمرین وامیداریم پرورش بعد ذهنی به عادت ۳ برمیگردد زیرا در وجودتان انضباط و تعهد و پشتکار ایجاد میکند. با نوشتن ایدهها و تجربیات نیز میتوان به پرورش این بعد پرداخت.
- جنبه اجتماعی/ عاطفی: پرورش این بعد از شخصیت بیشتر به عادتهای ۴ و ۵ و ۶ مربوط است، به اصول رهبری متقابل، ارتباط سرشار از همدلی و همکاری خلاق. ابعاد اجتماعی و عاطفی کاملاً به هم مربوطند زیرا ابتدا از طریق روابطی که با دیگران داریم پرورش مییابند و نمایان میشوند.
بیشتر بخوانید: