پادکست کاران درباره تصمیم گیری(بخش اول)

تا به حال فکر کردید که تصمیم‌های ما چقدر هوشمندانه و چقدر احساسی است؟ اصلا چطور می‌شود که تصمیم های اشتباه می‌گیریم؟ چرا بعضی آدم‌ها آنقدر کند تصمیم می‌گیرند و بعضی‌ها سریع؟ و اینکه تصمیم‌گیری چه اهمیتی در کارمان دارد؟ در این مقاله به نقل از پادکست رادیو کاران با عنوان تصمیم‌گیری به تمام این پرسش‌ها پاسخ گفته‌ایم.

پادکست کاران درباره تصمیم گیری(بخش اول)

چرا تصمیم‌گیری از گذشته تا به امروز سخت بوده؟

تصمیم‌گیری در طول تاریخ برای آدم‌های زیادی چالش بوده، انگار همیشه درگیر این بودیم که چه انتخابی درست‌تر است؟ یا یک کاری را انجام بدهیم یا نه؟ برای همین فالگیرها و پیش‌گوها همیشه بازارشان داغ بوده. وقتی نمی‌دانیم چه کار کنیم و دو به شک هستیم دنبال راهی می‌گردیم که اصطلاحا تکلیفمان را روشن کند. ممکن است شیر یا خط بیاوریم، به دیوان حافظ تفال بزنیم، بعضی‌ها نیت می‌کنند و دنبال نشانه می‌گردند، استخاره می‌کنند، خلاصه هر کاری می‌کنیم تا از یک راهی بفهمیم چه باید کرد؟ این جور وقت‌ها می‌گوییم عقلم قد نمیده، یا نمی‌دانم چه کار کنم، خیلی‌ها سعی می‌کنند عاقلانه‌تر رفتار کنند، مشورت می‌کنند، از کسی که قبولش دارند راهنمایی می‌گیرند و بعضی‌ها هم صبر می‌کنند، آنقدر تصمیم نمی گیرند که ماجرا یخ کند و اصطلاحا از دهن بیافتد.

می‌خواهیم با این موضوع شروع کنیم که تصمیم یعنی چه؟

تصمیم یک تعریف کوتاه دارد، معمولا اینطوری گفته می‌شود که تصمیم انتخاب هدفمند و غیر تصادفی یکی از حداقل دو گزینه است و تصمیم‌گیری یک فرآیند پیچیده ذهنی است که از حافظه فعال و کوتاه مدت و استدلال و حل مساله و تفکر استفاده می‌کند. در این فرآیند عواطف ما هم درگیر می‌شوند، یعنی همه‌اش قوه‌ی عقل نیست بلکه پای احساس هم وسط می‌آید. طوری که می‌شود گفت خیلی از تصمیم گیری‌ها بر اساس قضاوت‌های شناختی است که تجربه‌های عاطفی تنظیم‌شان کردند.

ما ممکن است فکر کنیم تصمیم‌گیری خیلی فرآیند مشخص و دقیقی است و آدم‌هایی که تصمیمات درست می‌گیرند چیزهایی بلدند که می‌توانند به بقیه هم یاد بدهند ولی واقعا اینطور نیست.

دقت کردید بعضی‌ها یک چیزهایی می‌گویند که درست از آب درمی‌آید و اگر تخصص‌شان را ندانیم فکر می‌کنیم حس ششم آنها قوی است. مثلا یک نفر که از کنار بازی شطرنج دو تا غریبه رد می‌شود و بدون اینکه بایستد می‌گوید با سه حرکت دیگر، سفید مات می‌شود، انگار غیب گو باشد... بعد متوجه می‌شویم طرف یک شطرنج باز حرفه‌ای بوده.

یا مثلا پزشکی که با یک نگاه ساده به بیمار و شنیدن حرفهایش، تشخیص پیچیده‌ای می‌دهد. شهود افراد متخصص ما را یاد جادوگرها می‌اندازد. یک روانشناس به اسم گری کلین در این مورد داستان یک گروه آتش‌نشان را تعریف می‌کند که وارد خانه‌ای می‌شوند. آشپزخانه در حال سوختن در آتش بوده، چند دقیقه از شروع اطفا حریق که می‌گذرد ناگهان فرمانده گروه داد می‌زند بیایید برویم بیرون و گروه با عجله می‌زنند بیرون، بلافاصله بعد از اینکه آتش نشان‌ها فرار می‌کنند کف آشپزخانه فرو می‌ریزد. او نمی‌دانسته مشکل دقیقا کجاست اما متوجه می‌شود آتش به طور غیر معمولی آرومه و یک جای کار می‌لنگد. بعد معلوم می‌شود منبع آتش سوزی زیرزمین بوده و درست زیر پای آتش‌نشان‌ها

همه ما یک چنین مهارت‌هایی داریم، مثلا با عبور یک ماشین از کنارمان در بزرگراه در یکی دو ثانیه متوجه می‌شویم رانندگی طرف خطرناک است و فاصله‌مان را ازش زیاد می‌کنیم یا تا تلفن را برداریم در شروع مکالمه متوجه می‌شویم کسی که پشت خط است عصبانیست و در مورد نحوه برخورد تصمیم می‌گیریم.

 

به پادکست کاران درباره تصمیم گیری گوش کنید

 

انواع تصمیم گیری و حالات آن

روان‌شناس‌ها در چند دهه اخیر خیلی به این موضوع پرداختند که ما تصمیمات را چطور می‌گیریم. ما تصمیمات سریع‌مان بر اساس شهود می‌گیریم و اگر سریع به راهکار نرسیم یک سری میانبر ذهنی داریم که از آنها استفاده می‌کنیم. مساله را ساده می‌کنیم و برای آن مساله ساده جواب پیدا می‌کنیم. در موارد پیچیده ما شروع به فکر کردن می‌کنیم.

به طور کلی تصمیم‌گیری دو سیستم ذهنی دارد، یا شهودی است یا منطقی که روش دوم یک فرآیند جدی دارد و به آن سیستم تفکری هم می‌گویند.

در سیستم شهودی ما خودکار عمل می‌کنیم، یعنی خیلی درگیر نمی‌شویم و بدون زحمت انتخاب می‌کنیم، می‌توانیم به صورت موازی با یک کار دیگر و ناخودآگاه مساله را پردازش کرده و عمل کنیم. کنترل و اصلاح تصمیماتی که اینطورگرفته می‌شوند کمی سخت است. مثلا وقتی تصمیم می‌گیریم در سماور آب بریزیم سراغ پارچ آب می‌رویم و اگر پر باشد آن را در سماور می‌ریزیم و اصلا به این فکر نمی‌کنیم که آن پارچ ممکن است که آب نمک باشد یا شربت قند! تصمیم می‌گیریم و طبق عادت عمل می‌کنیم! اگر لازم باشد یک مرحله جدید به تصمیماتی که اتوماتیک می‌گیریم اضافه شود خیلی سخت یادش می‌گیریم و ممکن است مدام آن مرحله جدید را فراموش کنیم.

در سیستم تفکری که کند است و فرآیند دارد، تصمیم تحت کنترل ما گرفته می‌شود، ما در این موقعیت‌ها تلاش قابل توجهی انجام می‌دهیم، مقایسه می‌کنیم، اغلب آهسته‌ایم و آگاهانه انتخاب می‌کنیم.

 

پادکست کاران درباره تصمیم گیری(بخش دوم)

 

از نظر روان شناختی این فرآیند تصمیم گیری سه مرحله دارد:

  1. مرحله قبل از تصمیم‌گیری که مساله را فرمول‌بندی کرده و اطلاعات جمع می‌کنیم.
  2. مرحله تصمیم‌گیری که از بین گزینه‌ها یکی را انتخاب می‌کنیم.
  3. و بعد که تصمیم گرفته شد، آن را ارزیابی می‌کنیم.

در بخش دوم پادکست تصمیم‌گیری به دقت درباره این سه مرحله و چالش‌هایش گفته‌ایم و نتایج تصمیم را براساس فاکتورهای مختلف بررسی کرده‌ایم.

 

بیشتر گوش کنید:

پادکست تاثیر زبان و ظرافت کلام در کار و زندگی

نظرات و پاسخ‌های شما
برای ثبت نظر وارد شوید
آگهی‌های شغلت رو قبل از بقیه ببین!